آلودگی هوای شهری که هر‌از‌چندی در پاییز و زمستان با سرد‌شدن زمین شهرها، وارونگی هوا را ایجاد می‌کند، یکی از چالش‌های مداوم شهرهای بزرگ ایران شده است.

علت وارونگی هوای شهرها در پاییز و زمستان، ‌سرد‌شدن دمای بستر زمین شهرها و وارونگی لایه‌های هوا و پایین‌آمدن آلودگی‌هایی است که در بهار و تابستان به شکل طبیعی اتفاق نمی‌افتد. از سوی دیگر وجود آلاینده‌هایی که شامل خودروها، کارخانه‌های تولید برق، کارخانه‌های آسفالت در اطراف شهرها به‌ویژه تهران موجب افزایش انواع مواد اضافی معلق از نوع گوگرد، کربن و گازهای SO2 ،SO ،CO2 و CO می‌شود که به خاطر غلظت زیاد آن برای سلامتی و تنفس مضر است و دست‌کم هشت شهر ایران از‌جمله تهران، کرج و اصفهان را از حالت «زیست‌پذیری» خارج کرده است. به نظر می‌رسد علت اصلی بروز چنین مشکلاتی برای شهرهای ایران در مدیریت این شهرها نهفته است. در واقع قوانین مدیریت شهری در ایران به شکلی طراحی نشده است که شهرها دارای مدیریتی باشند که همه عوامل تأثیر‌گذار روی فعالیت‌های آن شهر را در بر بگیرد. مثلا بخشی از ترافیک در وزارت کشور، پلیس راهنمایی و حتی پلاک اتومبیل‌های جدید که یکی از عوامل آلایندگی هواست، در اختیار نیروی انتظامی، آب و برق و فاضلاب در اختیار ادارات نیرو، نفت و گاز در اختیار وزارت نفت و محیط ‌زیست در اختیار ریاست‌جمهوری است.

این در حالی است که ماهیت حیات و توسعه شهری امری یکپارچه و تلفیقی از همه عوامل بخشی در دستگاه‌های اجرائی مختلف است. ماهیت مدیریت بر پدیده شهری که امری تلفیقی و بین‌بخشی است، نمی‌تواند متفرق و جداجدا و بخشی باشد؛ بلکه ‌باید کاملا پکپارچه عمل کند. در همه کشورهای توسعه‌یافته و حتی در کشورهای شبه‌قاره هند این امور نه در حد حاکمیتی بلکه در حد حوزه تصدی در اختیار مدیریت شهری است و به طور یکپارچه سیاست‌گذاری و مدیریت می‌شود.
چند سال پیش یکی از شهرداران تهران گفت که اگر دولت به او اختیار بدهد، می‌تواند آلودگی شهر تهران را حل کند. این نشانه آن است که آلودگی هوای تهران در اختیار یک مدیریت شهری یکپارچه نیست. البته مدیریت یکپارچه در قوانین ایران محتاج تغییرات قانونی لازم است که بتواند با به‌رسمیت‌شناختن روابط افقی اختیارات تلفیقی و بین‌بخشی مقامات محلی، اختیارات شهرها را گسترده‌تر کند. امروز اثبات شده که برای اداره مؤثر و کارآمد مناطق و شهرهای یک کشور باید اختیارات منطقه‌ای و شهری تا حد دولت‌های محلی افزایش یابد؛ ولی در ایران چون قانون اساسی اجازه دولت‌های محلی به شیوه معمول آن را نمی‌دهد، می‌توانیم با قوانین عادی اختیارات حداکثری استانداری‌ها، فرمانداران، شهرداران و شوراهای شهر را افزایش دهیم؛ به‌طوری‌که دامنه آن به آموزش‌و‌پرورش، حمل‌ونقل شهری و منطقه‌ای، آب و فاضلاب، گاز، محیط زیست، پلیس راهنمایی و به‌ویژه مالیه مستقل شهری و درآمد پایدار ناشی از مالیات اختصاصی در شهرها، گسترش یابد. اگر مدیریت یکپارچه شهری باشد، همه مسائل شهری و از‌جمله آلودگی شهرها یکجا دیده می‌شود و با اختیار کامل امکان سیاست‌گذاری مؤثر و اجرای آنها فراهم می‌شود.
حکمروایی شهری که اداره شهر با همکاری و مشارکت مردم به طور یکپارچه است، جزئی از تجربه کنونی جهانی است و آن را برای اداره شهر‌ها بعد از فراز‌و‌فرودهای فراوان برگزیده‌اند. ما ایرانی‌ها چرا در بعضی از امور مثل پزشکی و مهندسی از تجارب جهانی استفاده می‌کنیم؛ ولی در حکمروایی شهری که تجربه همه ملت‌های جهان است، نه‌تنها از آن تجارب استفاده نمی‌کنیم؛ بلکه خودمان را به ناشنوایی و ندیدن می‌زنیم؛ بنابراین چاره کار آلودگی هوای شهرها دادن اختیار به مدیریت شهری تا حد یکپارچگی است. البته اول باید ارکان دولت، دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها، اصل تجربه جهانی حکمروایی یکپارچه شهری را بپذیرند و سپس از طریق اصلاحات قانونی در وظایف و اختیارات شورای شهر و شهرداری‌ها اقدام کنند. مشکلاتی که در تدوین لوایح قانونی مدیریت یکپارچه شهری از سوی دولت و مسیر دشوار تصویب در مجلس فراهم شده، نشانگر آن است که مفاهیم اصلی حکمروایی یکپارچه شهری هنوز محل تردید است؛ بنابراین به نظر می‌رسد ابتدا این امر ‌باید در معرض تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری مجدد در سطح سه قوه قرار گرفته و سپس در مجلس تصویب شود.

  • نویسنده : محمدحسین شریف‌زادگان،استاد دانشگاه شهید بهشتی
  • منبع خبر : روزنامه شرق