«درافشانی» ابوالقاسم طالبی و «نیشخند» افخمی، روی آنتن زنده تلویزیون مایه شرم ساری است نظرات درخشان و مشعشع ابوالقاسم طالبی جای خود، او می‌تواند هر نظر راست و ناراستی داشته باشد و می‌تواند برای اثبات عقیده خودش هر هجوی را سرهم کند؛ اما نکته اینجا است، بهروز افخمی اگر به‌عنوان نماینده تلویزیون -که نهادی رسمی است- آنجا نشسته، نباید حرف مدعو برنامه را اصلاح کند یا به احترام ساحت عمومی به سخنانش تعریضی داشته باشد؟

حسین قره: ابوالقاسم طالبی کارگردان – حتماً تا این لحظه ویدئوی حضورش در برنامه هفت به دستتان رسیده و گوهرافشانیش را دیده یا شنیده‌اید- در برنامه زنده هفت تلویزیون که کارش نقد فیلم است، حرفی درباره بخشی از زنان و مادران سینما و این سرزمین زده و مجری برنامه –بهروز افخمی- در جواب، نه‌تنها کوششی برای اصلاح این حرف واقعاً بی‌ربط نکرده، بلکه حرف مهمانش را با لبخند تأیید کرده است.

آن هم برنامه‌ای که هر شب بهروز افخمی در آن اصرار پشت اصرار دارد که پدران و مادران بگذارید بچه‌هایتان برنامه هفت را نگاه کنند، چراکه آینده سینما به بینندگان کودک و نوجوان این برنامه گره‌خورده است.

بهروز افخمی اگر می‌خواهد از گروه کودکان و نوجوان برای خود و برنامه‌اش طرفدار جمع کند آن هم شبی که انیمیشنی در جشنواره اکران شده، با خودش فکر نکرد اگر به‌احتمال ضعیف پدری و مادری موافقت کرده باشند تا بچه‌هایشان برنامه هفت را ببینند این حرف جای شنیدن دارد؟ واقعاً آدمی که انصاف داشته باشد از کار آقایان در حیرت می‌ماند، این همه آشفتگی و بی‌برنامگی و بی‌تدبیری نوبر است.

ابوالقاسم طالبی جنس فیلم‌هایش مشخص و معلوم است، او فیلم‌سازی سیاسی است و وابستگی جریانی مشخص معلوم دارد، و بر کسی هم پوشیده نیست. اینکه خواسته های به حق نیمی از زنان سرزمین مان را از محجبه و کم حجاب نادیده بگیرد و بعد کل مسئله را به اعتراضات اخیر تعدادی از هنرمندان و بازیگران گره بزند و بگوید: «برخی از زنان سلبریتی، یائسگی خود را به گردن جمهوری اسلامی می‌اندازند.» و در ادامه این ادبیات بی‌ادبانه و بی‌شرمانه آن‌ها را از بورس افتاده لقب ‌داده و ادامه دهد: «این بازیگران زن تا از مرز پنجاه‌سالگی رد می‌شوند روسری برمی‌دارند و منتقد جمهوری اسلامی می‌شوند.» این نشان از درماندگی او در تحلیل واقعیت دارد.

طالبی با این حرف در ظن و گمان خود، هم طرف مخالف را تحقیر کرده و هم تخفیف داده؛ اما آنچه به‌واقع عیان شده است، لکنت فکری او و هم‌مسلکان اوست که نه واقعیت را می‌بینند و نه قدرت تحلیل آن را دارند، چراکه اگر ماجرا آن بود که او می‌گفت، کار به اینجا نمی‌رسید که هم او و هم هم‌مسلکانش مجبور باشند در نهادی رسمی دست به‌تحقیر نیمی از جامعه کشور بزنند.

این حرف او عیار ذهنش را نشان می‌دهد چرا که آن‌قدر خالی از فکر و اندیشه است که باید یک امر طبیعی در هستی را به یک امر اجتماعی بخیه بزند بلکه نتیجه مطلوب سیاسی خود را بگیرد. وگرنه کیست که نداند زنان بازیگری که این روزها کنش اجتماعی داشتند، چیزی را نمی‌خواستند گردن کسی بیندازند؛ بلکه به مطالبه بخشی از جامعه که خودشان هم در آن بخش قرار می‌گرفتند، پاسخ دادند.

بماند که این حرف نشان داد طالبی و طیفی که او به آن تعلق‌خاطر و وابستگی دارد به آدم‌ها تا جایی که برایشان منفعت و سودمندی دارند، حرمت می‌گذارند. اگر بازیگری روزگاری نقشی را بازی کند که مقبول آقایان باشد، او را در آن نقش ستایش می‌کنند و هر روز از بازی‌اش می‌گویند؛ ولی در لحظه‌ای که با آنان تفاوت دیدگاه پیدا می‌کند، حاضر هستند هر آسمان‌وریسمانی ببافند؛ اما او را تخریب کنند، حتی شده از امری طبیعی که بر تمام زنان عالم عارض می‌شود مایه بگذراند تا در نظر خودشان از میدان پیروز بیرون بیایند.

نکته دیگر آن است که طالبی در ذهنش با تابوهایی زندگی می‌کند که برای بخش بزرگی از جامعه امروز ایران پایان یافته است، دیگر کارکرد زنان و مردان به تولیدمثل و توانایی تولیدمثل خلاصه نمی‌شود، نگاه امروز بخش بزرگی از جامعه این است که زنان در دوران یائسگی و بعد از آن از بورس نمی‌افتند چرا که توانمندهایی آنان فراتر از حدودوثغور تعریف شده برای طالبی است.

یائسگی زنان دیگر آن قبحی که او فکر می‌کند، ندارد، امروز همه دلایل علمی این پدیده طبیعی که عارض تمام زنان عالم می‌شود را کم‌وزیاد می‌دانند، مسئله ذهن مردسالار زده اوست که نظر زنان تا قبل از یائسگی که توانایی تولیدمثل دارند را می‌پذیرد، اما بعد از آن را نه! چراکه یائسگی را عامل نظر دادن می‌داند. این حرف را بگذارید در کنار تمام شعارهایی که در تمام این سال‌ها از تمام نهادهای جمهوری اسلامی فریاد زده شده که نگاه غرب به زنان جنسیت زده و مردسالار است و فقط جذابیت‌های کذای آنان را می‌بینند، بعد فیلم‌ساز همین جریان می‌آید می‌گوید چون زنان وارد مرحله‌ای از زندگی شده‌اند که اتفاقاً دست خودشان نیست و از قضا امری طبیعی در هستی است و دیگر آن جذابیت‌های سنی قبلی را ندارند، طلبکار می‌شوند. واقعاً در عمق این نگاه چقدر امر نکوهیده خوابیده است و چه تعارضی بین حرف‌های نوشته و روی کاغذ آقایان و حرف‌هایی که ناخودآگاه از باطنشان بیرون می‌آید، وجود دارد.

اما کماکان بر سر همان حرف اصلی هستم که بهروز افخمی که روبروی او به‌عنوان نماینده نهاد رسمی تلویزیون نشسته است چرا باید با لبخندی مضحک این حرف غیرقابل‌دفاع را تأیید کند، غیر از آن چرا آن کنترل کنندگان اتاق فرمان که به همه مجریان فرمان می‌دهد چه بگو و چه نگو و اینجا این را بگو و آنجا آن را بگو، چطور در گوش افخمی نخواندند که حداقل تو از طرف نهاد رسمی تلویزیون بگو که این نظر شخصی آقای طالبی است و تلویزیون و صداوسیما بر این نظر نیست؛ چراکه حداقل نیمی از بازیگران سریال‌ها و برنامه و مجریان آن سازمان زنان هستند که این امر طبیعی بر آنان عارض خواهد شد و اینجای استهزا ندارد.

بماند که خود افخمی هم قبل از آن‌که هفت را به او بدهند، جملات مشعشعی گفته بود که سایر دوستان به آن پرداختند. اتخاذ این مواضع این نکته را برای مخاطب تداعی می‌کند که شاید خبری از پروژه‌های آینده وجود دارد که ما یعنی مردم از آن بی‌خبریم.

  • نویسنده : حسین قره
  • منبع خبر : خبرآنلاین