قطعا برخي معتقدند که روي کار آمدن بايدن بهعنوان رئيسجمهور آمريکا ميتواند معادلات سياسي تحت تاثير و تغيير قرار دهد و چه بسا در اين ميان اصلاحطلبان و جريانات مثلا اعتدالي در کشور انگيزه دوباره براي ورود به انتخابات ۱۴۰۰ بگيرند. تا جايي که از هماکنون به فکر اين هستند تا با به تصوير کشيدن اظهارات پيشين ظريف وزير خارجه ايران درباره ارتباطاتش با جو بايدن در زمان سناتوري او يکبار ديگر براي انتخابات ۱۴۰۰ مهرهچيني کرده و چه بسا مانند سال ۹۲ که مذاکرات برجامي را سرفصل اهداف انتخاباتي خود برشمرده بودند، اينبار هم از فرمولي مشابه براي چندماه ديگر باقيمانده به انتخابات ۱۴۰۰ بهره بجويند. با اين تفاوت که امسال با پيش کشيدن نام ظريف به عنوان وزير خارجه ايران و چه بسا موضوع کانديداتوري او در ۱۴۰۰ وي را به عنوان حلال مشکلات کنوني معرفي کنند. از ديد اصلاحطلبان با وجود بايدن، ظريف از سويي به واسطه ارتباطات و روابط دوستانه پيشين خود با بايدن و به عنوان اصطلاحا معمار برجام ميتواند يکبار ديگر مردم را به سمت صندوقهاي راي بکشاند.
اصلاحطلبان چنين فرضيهاي را دارند که ممکن است مردم با خود بگويند حالا که قرار است تغييراتي رخ دهد، پس بهتر است با همين روش اما با اين تفاوت که با راي به ظريف در ۱۴۰۰ يکبار ديگر فرمول برجام را به شکل و سياقي ديگر آزمود. شايد به اين طريق از آلام کاست و اقتصاد را مديريت کرد. از سويي ديگر هم البته که عدهاي با استناد به اين موضوع که ظريف خود بارها گفته که در انتخابات کانديدا نميشود، اگرچه حضور وي به عنوان رئيسجمهور را در ۱۴۰۰ منتفي ميدانند اما بازهم از نام او بهعنوان کليدواژه ۱۴۰۰ بهره ميبرند.
بدين معنا که با توجه به رياستجمهوري بايدن در چنين شرايطي باز هم حضور ظريف به عنوان وزير خارجه در سالهاي آتي لازم است و از اين رو تنها عاملي که ميتواند چنين مهمي يعني وزارت ظريف را تحقق بخشد روي کار آمدن يک رئيسجمهور اصلاحطلب است. به هر روي جريان چپ بازهم تلاش ميکند تا بتواند بدين طريق پايگاه اجتماعي دلسرد خود را به پاي صندوقهاي راي بياورد. دراين ميان، البته که عدهاي از اين جريان نيز منتظر تاثيرات سريع حضور بايدن هستند، چنانچه تا قبل از خرداد۱۴۰۰ بهبود وضع اقتصادي و برخي گشايشها بارديگر چشمها را به سمت اصلاحطلبان و کانديدايشان بکشانند. چراکه اگر با حضور بايدن ظرف چند ماهه قبل از انتخابات شرايط بهگونهاي براي جناحها تغيير پيدا کند، آنگاه تيم دولت فعلي و اصلاحطلبان ميتوانند مدعي اين باشند که آنچه باعث همه خرابيهاي امروز در عرصه سياست و اقتصاد کشور شد، ترامپ بود و بس و خود را از زير اين بار برهانند و بارديگر براي مشروعيت خود راي بخواهند. از اين رو امروز جريان اصلاحطلب تلاش دارد تا به اشکال مختلف از اين موضوع در انتخابات ۱۴۰۰ استفاده کند.
اصولگرايان هم خوشحالند
اما از سويي ديگر به نظر ميآيد اصولگرايان هم هرچند که به زبان نميآورند اما از اين نتيجه خشنودند. جريان اصولگرا در اين ميان با اين استدلال که با روي کار آمدن بايدن، عملا تغييراتي در سياست ما ندارد و تا پايان انتخابات ۱۴۰۰ نيز زمان زيادي باقي نمانده ميتوانند به اين اميد داشته باشند که با مشارکت معمولي در انتخابات ۱۴۰۰، بار ديگر به پيروزي اينبار در رياستجمهوري برسند و آن هنگام که آمدن بايدن بعد از انتخابات ۱۴۰۰ آشکار شد آن بهبودها و شرايط را به نام خود و عملکردشان بنويسند و از آن به عنوان يک دستاورد ياد کنند. البته که قطعا اصولگرايان از اينکه از زير بار فشارهاي پيشين رها ميشوند نيز احساس خوبي دارند.
تاثير رسانهاي و اما بياثر
در اين ميان هم اما هستند گروههايي که هرچند وجود بايدن در انتخابات رياستجمهوري را از بعد تبليغاتي و رسانهاي عليالسويه ميدانند. اما ميتوان با مطرح کردن شکست ترامپ آن را نتيجه ايرانستيزيهاي او دانست. يکي از عمده چالشها در اين ميان مساله برجام و تداوم آن است. هرچند که جو بايدن از بازگشتش به برجام سخن گفته بود و هنوز هم بر آن تاکيد دارد و بيترديد اين موضوع ميتواند خبر مثبتي براي ما باشد، اما ماجرا از جايي شروع ميشود که بايد به يک سوال مهم پاسخ داد. حضور بايدن چه باعث پيروزي اصلاحطلبان يا حتي ظريف در ۱۴۰۰ باشد يا بهرهوري سياسي مطلوب اصولگرايان به نفع خود در آن برهه اين سوال مطرح است که آيا ايران مذاکرات با بايدن را نيز خواهد پذيرفت؟ بايدن بارها بازگشتش به برجام را مشروط به مذاکرات تکميلي کرده بود. البته سياست ايران در قبال آمريکا چه با بايدن و چه با ترامپ تغيير نميکند. وني بلينکن، مشاور امور خارجي «جو بايدن» گفته است: «بايدن به دنبال بهبود توافق موجود يا انعقاد يک توافق جديد با ايران است. در اين صورت بايدن با استفاده از همان توافق قبلي به دنبال توافقي بلندمدت است.» اظهاراتي دوپهلو، که فحواي آن اين است: «بايدن نيز گويي قرار نيست به برجام پايبند باشد.» «نقطه آغازين براي مذاکرات بعدي» را بايد بهعنوان کليدواژه بايدن درنظرگرفت. بايدن در يکي از آخرين سخنرانيهاي قبل از انتخابات با تکرار اين اظهارات نتانياهو نشان داد که مانند جمهوريخواهان ايران را خطر تلقي ميکند.
بايدن مذاکره بيشتري ميخواهد تا حرکت در مسير متفاوت با برجام را هموار کند. ممکن است به عنوان گام اول به برجام برگردد يا برخي تحريمها را لغو کند اما هدفش از ترميم برجام مذاکرات جديد هم است. اين به معناي آن است که بايدن دنبال گذاشتن پيششرط است و اين موضوعي است که ايران هيچ پيششرطي را قبول نخواهد کرد.
اين در حالي است که از طرف ديگر ايران هر گونه مذاکرات غيرهستهاي اعم از حقوق بشر و مسائل موشکي را خط قرمز خود ميدانست و اکنون با اين تناقض روبهروست که آيا اين خطقرمزها با وجود بايدن تغيير پيدا ميکند؟
در اين ميان تهران دو راه بيشتر ندارد؛ نخست تغيير رويه و جايگزيني خط قرمزهايي که پيشتر براي خود ترسيم کرده بود با خط قرمزهاي جديد يا تداوم مسير بيتغيير کنوني و صرفا خريد زمان .
آنچه مسلم است اينکه با هرکدام ازاين دو راه و با وجود بايدن هم ايران به شرايط قبل از خروج ترامپ از برجام برنميگردد. همه اينها در حالي است که حتي به گواه بسياري در زمان اوباما و توافق برجام هم چيز خاصي عايد ايران نشده بود .
- نویسنده : اميد کاجيان
- منبع خبر : روزنامه آرمان ملي
Saturday, 15 March , 2025