کتاب خاطره کوچ نوشته «عبدالرزاق گورنه» نویسنده یمنی تبار متولد زنگبار که به‌اجبار ترک وطن کرده است توسط «فرشته عبدالعلی» و «غلامرضا امامی» ترجمه و توسط نشر گویا امسال راهی بازار کتاب شده است.

نویسنده کتاب عبدالرزاق گورنه ۱۹۴۸ در زنگبار به دنیا می‌آید و مطابق گفته خودش، در کودکی از زبان مادرش قصه‌های شاهنامه و هزار و یک‌شب را شنیده و به دنیای نوشتن و خیال دل‌بسته و زلف گره‌زده است. در کودتا و انقلابی خونین در زادگاهش به سبب آزار و کشتار وحشتناک نظامیان در ۱۸ سالگی از زنگبار گریخته و در انگلستان پناهندگی می‌گیرد، سال‌های زندگی در غرب، غم غربت و مهاجرت ناخواسته و پیوند عاطفی با میهنش، او را مجاب می‌کند تا روایت‌هایش را در قالب ادبیات و رمان نوشته و با دیگران به اشتراک بگذارد.

عبدالرزاق گورنه باآنکه استاد زبان انگلیسی در دانشگاه «کنت» است اما کماکان دل در گرو زنگبار دارد. او سال ۲۰۲۱ جایزه نوبل ادبیات را با رمان خاطره کوچ از آن خود می‌کند. گورنه تابه‌حال هفت رمان «راه زائران»، «دوتی»، «سکوت تحسین‌برانگیز»، «حوالی دریا»، «بهشت»، «فرار از خدمت سربازی» و «آخرین هدیه» را نوشته است. و برای حوالی دریا، بهشت، فرار از خدمت سربازی در فهرست نهایی جایزه بوکر قرار گرفته و در سایر جوایز ادبی نامزد شده است.

غلامرضا امامی یکی از مترجمان در درآمد کتاب درباره گورنه این‌گونه می‌نویسد: «زندگی تازه در غرب وی را بر آن داشت تا در داستان‌های بلندش از ستم و استعمار آلمان از اواخر قرن نوزدهم یاد کند و از زبان چهره‌های آفریقایی چنین می‌نویسد «آلمان‌ها آن‌قدر مردم را کشتند که کشور پر از جمجمه و استخوان است و زمین خیس از خون» داستان‌های بلند پسااستعماری وی تابلوی است رویاروی تاریخ. ضرب‌المثلی آفریقایی می‌گوید: «وقتی فیل‌ها می‌جنگند علف‌ها آسیب می‌بینند». وی با چیرگی راوی رنج مردمی است که روانشان آسیب‌دیده است، از خاک خویش رانده شده‌اند و در سرزمینی دیگر اقامت گزیده‌اند. از آن روی وی شایسته دریافت جایزه نوبل ادبیات شد که به گفته داوران جایزه نوبل، عبدالرزاق گورنه به «نوشته‌های مؤثر و دلسوزانه درزمینهٔ تأثیرات استعمار و سرنوشت پناهندگان در شکاف میان فرهنگ‌ها و قاره‌ها پرداخت.»

در این کتاب سخنرانی عبدالرزاق گورنه در مراسم اهدای جایزه نوبل را مترجمان اضافه کرده‌اند. گورنه در سخنرانی خود در مراسم نوبل می‌گوید: «بیش از هر چیز به چیزهایی اندیشیدم که در کوچ شتابناکم از زادگاهم و میهنم پشت سر گذاشته بودم. بر زندگی ما، هرج‌ومرج عمیقی در اواسط دهه ۱۹۶۰ حاکم شده بود. خوب و بدش در پی خشونت‌هایی بود بر اثر تغییرات ناشی از انقلاب ۱۹۶۴. دستگیری‌ها، اعدام‌ها، اخراج‌ها، تحقیرها و سرکوبی‌های بی‌پایان کوچک و کلان. در بحبوحه این وقایع و با ذهنیت من نوجوان نمی‌شد به مصداق‌های تاریخی و پیامدهای بعد آن اتفاقی که داشت رخ می‌داد اندیشید. تنها در نخستین سال‌های زندگی‌ام در انگلستان بود که توانستم به این مسائل بیندیشم. بیندیشم به زشتی آن بلایی که می‌توانستیم بر سر هم بیاوریم. بیندیشیم به دروغ‌ها و فریب‌هایی که به آن‌ها دل‌خوش کرده بودیم. تاریخ ما ناقص و جانبدارانه بود. درباره بسیاری از ستم‌ها سکوت می‌کرد. سیاست ما بر پایه تندروی بود و مستقیماً به بگیر و ببندهای پس از انقلاب منجر شد.»

رمان از روز تولد ۱۵ سالگی شخصیت اصلی آغاز می‌شود، او برای نان گرفتن از خانه بیرون می‌آید و بعد در راه رفت‌وبرگشت مدرسه به خاطره مرگ و در آتش سوختن برادرش سعید اشاره می‌کند و مخاطبان با چرخه خشونت افسارگسیخته پدر و جامعه اطراف شخصیت (شهر کنگه در کشور کنگو) آشنا می‌شوند.

تصاویر اولیه نویسنده از موقعیت مکانی که در آن زندگی می‌کند بسیار تأثیرگذار نوشته شده است، کتک خوردن برادر بزرگ شخصیت توسط پدر خانواده و مرگ زودهنگام و سوختنش در آتش در مقابل چشم کودکی ۵ ساله از اتفاقات تکان‌دهنده آغاز رمان است.

راوی فصل بعدی بزرگ شدن خودش را روایت می‌کند و همچنان به خشونت افسارگسیخته موجود اشاره دارد، شخصیت اصلی یعنی «حسن عمر» برای فرار از خشونت پیرامونی خود به شهر نایروبی می‌رود هرچند در آن شهر هم خبری از کاهش خشونت نیست و او برای پیدا کردن کار روی کشتی از آن شهر هم خارج می‌شود؛ اما خشونت جهان پیرامون در هیچ‌کدام از سفرهای بیرونی کاهش نمی‌یابد و دردهای او التیامی ندارد انگار که چرخه خشونت در همه‌جا در حرکت است.

خاطره کوچ نوشته عبدالرزاق گورنه ترجمه فرشته عبدلی و غلامرضا امامی توسط نشر گویا به قیمت ۹۰ هزار تومان به بازار کتاب آمده است، رمانی جذاب که درد مردم زندگی کرده در زیر استعمار را نشان می‌دهد. رمانی که روزنامه گاردین درباره آن می‌نویسد: «خاطره کوچ شاهکار عبدالرزاق گورنه صدای رسای پناهندگان، تبعیدیان و مهاجرانی است که به ناگزیر در سرزمین بیگانه زندگی می‌کنند اما با غم غربتی که در دل دارند همواره ریشه‌ها و خاطره‌های زادگاهشان را به یاد می‌آورند.

عبدالرزاق گورنه

  • نویسنده : نیلوفر ندیمی دانش
  • منبع خبر : خبرآنلاین