اولین روز پاییز به دنیا آمد؛ مردی که آوازش نسیم و ترنم باران بود و بهار. صدای خوش را به ارث برده بود و میراث از پدر داشت که به قرائت قرآن، سرآمد شهرش مشهد بود؛ اما محمدرضا برای آن که خسروی آواز شود، مرارتها کشید و شاگردیها کرد تا آن گوهر وجودش چون شیشه در کوره گداخت و چون سیاوش از آتش گذشتو سینه اش مالامال درد شد تا بتواند بخواند، زین آتش نهفته که در سینه من است خورشید شعله ای که در آسمان گرفت.
Saturday, 4 October , 2025